شهید مهدی قاضی خانی ازجمله مدافعین حرمی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با طرفداران اسلام آمریکایی به سرزمین سوریه هجرت کرد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید مهدی قاضی خانی

مهدی در حالی دو ماه پیش حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید که سه فرزند از وی به یادگار مانده است. آنچه خواهید خواند متن وصیت نامه این شهید عزیز است.
این جانب مهدی قاضی خانی در مورخ 30/ 8/94 در ساعت 6 صبح وصیت نامه خود را نوشته (ام). نمی دانم چگونه شروع کنم مرا ببخشید. این که خداوند متعال به این بنده حقیر نظر لطف و کرامت داشته (درحالی که) بنده خوبی برای او نبوده و نیز فرزند اهلی برای پدر و مادر عزیزم نبودم. از خداوند بزرگ و پدر و مادرم می خواهم عاجزانه مرا ببخشند و ما را حلال بکند؛ و از پدر و مادر می خواهم بسیار مرا دعا کرده و نیز در برابر سختی ها صبر و توکل به خداوند بزرگ کنند.

و نیز از همسر عزیز و مهربانم که کوه صبر و تحمل و انسان (است) بر حق (که) او از من صبر و گذشت بالایی دارد که این سال ها بنده حقیر را تحمل و در برابر سختی ها یاری کرده از او می خواهم که مرا حلال کرده و در تربیت فرزندانمان بسیار کوشا بوده که می دانم او فردی بسیار بزرگ و داری صبر و گذشت فراوان است و عاجزانه درخواست می کنم فرزندانمان را در حفظ قرآن و اسلام و شهدا هدایت و تربیت کنند که خداوند بزرگ در این کار او را هدایت خواهد کرد.

لازم به ذکر می دانم که از تمامی دوستان و فامیل و هم رزمان عزیزم و خواهر و برادر دینیم چند نکته مهم را اهمیت دهند عاجزانه درخواست کنم که بسیار به نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر اهمیت دهند و چند توصیه ای از بنده حقیر:

بسیار به پدر و مادر احترام کنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از فقرا و نیازمندان دل جویی کنید. قرآن را سرلوحه زندگی قرار بدهید.

اگر موفق شوند شمارا به فنا می کشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود

در خط شهدا و امام شهدا حرکت کنید و گوش به فرمان ولی امر زمان باشید و رهبر عزیزمان را در این راه تنها نگذارید تا پرچم را به صاحب اصلی برسانند. اگر امنیت هست در این مملکت مدیون شهدا و کمک های رهبر عزیزمانیم. خداوند عمر باعزت به او عطا فرماید.

اگر من در این راه حق و خداپسند قدم گذاشته مطمئن باشید برای رضای خدا و رسول خدا بوده و می خواهیم به دشمنان اسلام، ثابت کنیم که ما برای رضای خداوند و کمک رساندن به اهل بیت (ع) و رسول الله (ص) از تمامی جان و مال همسر و فرزندانمان خواهیم گذشت و نمی گذاریم که دشمنان خدا و اهل بیت (ع) به این اسلام ناب محمدی ضربه بزنند که این کار را امام حسین (ع) برای اسلام نموده و تمام داروندار خود را درراه اسلام و خداوند فدا کرد و از او الگو گرفته ایم. اگر من گناهکار در این کار خداپسندان قدم گذاشتم (برای این است که) فردای قیامت در نزد خدا و رسولش سرافکنده نباشیم.

رسول خدا فرمودند اگر مسلمانی صدای مسلمان را بشنود و به او کمک نکند او مسلمان نیست و به امام حسین (ع) ثابت کنیم که تا خون در رگ هایمان جریان دارد نمی گذاریم به خواهرت، عمه یمان زینب اهانت شود.

ای خواهر و برادرمان بدانید: سوریه خط مقدم ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. نگذارید بین شما و اسلام جدایی بی اندازند که اگر موفق شوند شمارا به فنا می کشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود؛ که فردای قیامت همه ما مسئول و جوابگو باشیم.

والسلام علیکم بنده حقیر مهدی قاضی خانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۷ ، ۲۳:۰۶
اعظم سادات سرآبادانی


شهید قاسمی از پیشکسوتان مدافع حرم بود که درپانزدهمین روز از اردیبهشت ماه 1393در مصاف با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

 دختر شهید مدافع حرم نورمحمد قاسمی

قرارمان دیدار با خانواده شهید مدافع حرم نورمحمد قاسمی است. قراری که ما را به شهر مقدس قم می‌کشاند. شهید قاسمی از پیشکسوتان مدافع حرم بود که درپانزدهمین روز از اردیبهشت ماه 1393در مصاف با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. وقتی به در خانه شهید رسیدیم دختر شهید زود آیفون را برداشت و در را باز کرد انگار برای آمدنمان انتظارمی‌کشید. با ذوق و شوق به استقبال آن آمدند. شهید نورمحمد قاسمی فرمانده نبرد با طالبان و برادر شهید گل محمد قاسمی است که در جنگ با طالبان رخت شهادت به تن کرد. مرضیه قاسمی تنها دختر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون نورمحمد قاسمی است. از میان صحبت‌های همسر شهید قد و قامت وابستگی این پدر و دختر را می‌شد فهمید. اما آنچه برایمان جای سؤال داشت این بود که چطور می‌شود با همه این دلبستگی و وابستگی، پدری از دخترش دل بکند و راهی میدان نبرد شود. با اینکه می‌داند اسارت، شهادت و جانبازی جزء لاینفک این حضور است. برای پاسخ به این سؤال با صدیقه هزاره همسر و مرضیه قاسمی دختر شهید به گفت‌وگو نشستیم که از نظرتان می‌گذرد.

صدیقه هزاره همسر شهید
سرایدار ساختمان
سال 1379 همراه خانواده به ایران آمدیم و در قم ساکن شدیم. نورمحمد در تهران زندگی می‌کرد. سرایدار یک ساختمان بود. درآمد خوبی داشت. من و نورمحمد در افغانستان هم‌محلی بودیم و ایشان با برادرهای من دوست بود. همین آشنایی اولیه باعث ازدواجمان شد و بعد از ازدواج به تهران رفتیم.
هدیه زندگی
کمی بعد خدا تنها هدیه زندگی مان مرضیه را به ما داد. زندگی خوب و آرامی داشتیم. همه چیز خوب بود تا اینکه نورمحمد گفت باید برای زندگی به قم برویم. من مخالفت کردم. گفتم الان که نزدیک مهر ماه است مرضیه بایدکلاس اول برود. قطعاً مدارس قم ثبت نامش نمی‌کنند. نمی‌دانستم همسرم برنامه‌های دیگری در ذهنش دارد.
به قم آمدیم. نیت نورمحمد دفاع از حرم بود. نمی‌دانم از کجا بحث مدافعان حرم و حمله تروریست‌های تکفیری به حریم آل‌الله را شنیده بود. مهرماه سال 1392 مرضیه را به سختی در مدرسه ثبت نام کردیم. 14مهرماه همان سال به سوریه اعزام شد. نورمحمد سه باراعزام شد. بار اول که اعزام شد شب یلدا به خانه بازگشت. بار دوم هم که رفت نوروز به مرخصی آمد. بار سوم بعد از سیزده بدر سال 1393 رفت و دیگر بازنگشت.
کوله بار سفر
مرتبه اولی که همسرم نورمحمد می‌خواست برود، باورم نمی‌شد. ابتدا فکر کردم وقتی از رفتن و دفاع از حرم صحبت می‌کند شوخی می‌کند. خیلی گریه کردم تا پشیمان شود، اما نشد. آخرین اعزام ساکش را‌ آماده کرد. مرضیه پرسید بابا کجا می‌روی؟همسرم گفت سوریه. دخترم گفت بابا می‌ترسم تو را از دست بدهم. همسرم دخترمان را درآغوش گرفت و آرامش کرد. قراربود فردای آن روز برود. به من گفت فردا زود بیدارم کن. نگران و بی‌تاب تا صبح بیدار ماندم. نماز صبح را که خواندم خوابیدم.
نورمحمد را بیدار نکردم. کمی بعد رفتم و نان خریدم و صبحانه را آماده کردم وقتی بیدار شد و چشمش به ساعت افتاد ناراحت شد. گفت چرا برای نمازصبح بیدارم نکردی؟! باید می‌رفتم. از اتوبوس جا ماندم. بعد پیگیری کرد و باز هم قرار شد برود. 18فروردین ماه بودکه رفت.
بی‌قرار مرضیه
نورمحمد با من در تماس بود. چند باری زنگ زد و اصرار داشت با مرضیه صحبت کند، اما هر بار تماس می‌گرفت مرضیه مدرسه بود. نورمحمد بی‌قرار دخترش بود و این را خوب حس می‌کردم. به من سفارش می‌کرد مراقب مرضیه باش. هردفعه هم که به زیارت بی‌بی زینب و حضرت رقیه(س) می‌رفت با ما تماس می‌گرفت.
سفره صلوات
یکی دو روز بعد، همسرم به جایی رفت که دیگر امکان تماس نداشت. معمولاً خیلی با خانه تماس می‌گرفت. بی‌خبر مانده بودم و برای تسلی دلم، سفره صلواتی انداختم. همان روز بود که یکی از دوستان همسرم با من تماس گرفت. تا نگاهم به نام نورمحمد روی صفحه گوشی افتاد خوشحال شدم، اما صدای پشت خط صدای همسرم نبود. یکی از دوستانش بود که با گوشی همسرم تماس می‌گرفت. از من خواست شماره کارتی به ایشان بدهم، اما من سراغ همسرم را گرفتم و ایشان گفت حالشان خوب است از شما شماره کارت خواسته‌اند. خواستم با نورمحمد صحبت کنم که گفت فعلاً پیش آنها نیست. من هم گوشی را قطع کردم و به خانه همسایه‌مان رفتم. موضوع را با ایشان در میان گذاشتم. این تماس من را نگران کرد.
چند روزی به همین منوال گذشت تا اینکه دو نفر از دوستانی که نورمحمد را ثبت نام کرده بودند به خانه ما آمدند و از من خواستند عکس خودم و دخترم را برای تهیه پاسپورت به آنها بدهم. تعجب کردم. آنها صحبتی از مجروحیت یا شهادت نورمحمد نکردند. در نهایت بعد از گذشت 10 روز از شهادت نورمحمد خبر شهادتش را دادند. برادرم به خانه ما آمد و گفت مهمان داریم. یکی دو نفر از خانواده شهدای فاطمیون بودندکه آنها را می‌شناختم. وقتی نشستند پرسیدم از نورمحمد خبری دارید؟ گفتند ایشان شهید شده است. لحظات سختی بود. نورمحمد 15 اردیبهشت ماه 1393در سن 38سالگی به شهادت رسید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۰۳
اعظم سادات سرآبادانی

شهدای مدافع حرم اجر دو شهید را دارندپایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری روز گذشته حاشیه‌های دیدار جمعی از خانواده‌های شهیدان مدافع حرم با  معظم‌له‌ را منتشر کرد. در بخشی از این روایت عاطفی و مملو از عشق به ولایت آمده است: ولادت با برکت دختر امیرالمؤمنین علیهما السلام، که حالا دفاع از حریم پاکش نمادی است برای دفاع از «حریم اسلام»، بهانه‌ای است برای انتشار حاشیه‌های یکی از دیدارهای خانواده‌های شهیدان مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیت رهبری (در تاریخ 5/خرداد/1394). 
از سر و صدای بچه‌های خردسال می‌شود حدس زد که خانواده‌های شهیدی که امروز مهمان آقا هستند، از طایفه شهدای جدیدند؛ همانهایی که نامشان این روزها بیشتر شنیده می‌شود: «شهدای مدافع حرم». آغازگر این ضیافت، بیانات آقا در وصف شهدای مدافع حرم و امتیازات آنها نسبت به دیگر شهیدان است؛ «اقدام داوطلبانه»، «اعتقاد خالصانه با پشت سر گذاشتن هیجانات جوانی»، «پشت کردن به تعلقات زندگی و زن و فرزند» و «دفاع از حریم اهل‌بیت‌ علیهم السلام» چهار شاخصی است که آقا برای این شهیدان می‌شمرند و تأکید می‌کنند «چهارمین ویژگی بالاترین آنهاست.» شاید گُل سخنان آقا اشاره‌شان به روایاتی از معصومین علیهم‌السلام است که خانواده‌های شهیدان را حسابی دلگرم می‌کند و لبخند شادی و رضایت را بر لبان آنها می‌نشاند: «ما در روایاتمان مواردی را داریم که ائمه علیهم‌السلام به عده‌ای از شهدا اشاره کردند و گفتند که اینها اجر دو شهید را دارند. در مورد یک گروهی از مجاهدان زمانِ ائمه علیهم‌السلام روایت است که اینها در روز قیامت از روی شانه‌های بقیه مردم عبور کرده و به بهشت می‌روند؛ خدا اینها را پرواز می‌دهد. من در مورد شهدای شما یک چنین تصوری دارم؛ من خیال می‌کنم اینها همان‌هایی هستند که هر یک شهیدشان، اجر دو شهید دارد؛ گمان می‌کنم اینها از جمله کسانی هستند در روز قیامت -که همه ما گرفتاریم، همه ما مبتلا هستیم؛ در روز قیامت اولیا هم مبتلا هستند؛ در آن روز- این جوانان، فرزندان، همسران و پدران ما به لطف الهی به سمت بهشت پرواز می‌کنند، و دیگران به حال اینها غبطه می‌خورند، اینها از این قبیل‌اند.»
نوبت گفت‌وگوی دو طرفه خانواده‌های شهیدان با آقا می‌رسد. اولین خانواده، خانواده شهید «هادی کجبافی» از اهواز است. آقا با تجلیل از همسر شهید رشته سخن را به‌دست می‌گیرند: «شنیدم شما در مراسم همسر شهیدتان بیانات خوبی داشتید؟» همسر شهید، قرآنی پاسخ می‌دهد: «هذا من فضل ربی». ماجرای صحبت‌هایی که تجلیل آقا را برانگیخته از این قرار است که همسر شهید در یادبود شهیدش در اهواز به درخواست تروریست‎ها برای فروختن پیکر شهید کجبافی پاسخ داده و گفته بود: «ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را که در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم. ... .»
نوبت به فرزندان شهید می‌رسد. یکی از پسران در پاسخ به آقا که از ازدواج او می‌پرسند، می‌گوید: «می‌خواستیم عروسی کنیم که پدر شهید شد و نشد.» آقا می‌گویند: «چه اشکالی دارد؟ اشکالی ندارد. عروسی کنید. ان‌شاءالله شما بچه‌های خوب و حزب‌اللهی هرچه فرزند بیشتر بیاورید نسل جماعت حزب‌اللهی در کشور بیشتر می‌شود.»
خانواده شهید «حسین بادپا» از کرمان دومین خانواده شهیدی است که مورد تجلیل آقا قرار می‌گیرد. پدر پیر شهید لنگ لنگان خود را به آقا می‌رساند؛ پیرمرد نمی‌تواند جلوی اشکش را بگیرد و با اشک بر پیشانی آقا بوسه می‌زند. 
مادر شهید می‌گوید: «آقا را اذیت نکن!» آقا پاسخش را با خنده می‌دهند: «اذیت که نیست خانم!» پدر و مادر شهید دعا می‌کنند که دیگر فرزندانشان هم در راه ولایت فدا شوند؛ دختر شهید از آقا برای کنکورش التماس دعا دارد؛ آقا هم برایش دعا می‌کنند: «ان‌شاءالله؛ اولاً در کنکور قبول شوی و بعد هم زود ازدواج کنی.» 
نوبت خانواده شهید «حجت‌الاسلام محمّدمهدی مالامیری کجوری» است؛ پدر شهید که از روحانیون است بدون عبا مقابل آقا ایستاده؛ انگار شوق دیدار با آقا، موجب شده عبای پدر شهید جا بماند؛ آقا می‌پرسند: «عبایتان را کجا گذاشتید؟» پدر شهید می‌گوید: «یادم رفت!» آقا می‌گویند: «پس شما اینجا بی‌عبا آمدید و باید یک عبا به شما بدهیم» هدیه‌ای که در پایان دیدار به دست پدر شهید می‌رسد. خانواده بعدی، خانواده شهید «رضا نقشی قره‌باغ» از آذربایجان غربی  هستند؛ آقا به درخواست پدر شهید، دقایقی به زبان آذری با او صحبت می‌کنند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۵۱
اعظم سادات سرآبادانی


 برمحمدوآل محمد صلوات الّلهم صّلعلی محمد وآل محمد.الّلهم صّلعلی محمد وآل محمد

نمایشگاه وصیتنامه شهدای مدافع حرم نمایشگاه وصیتنامه شهدای مدافع حرم +پوستر
به این مطلب امتیاز دهید
100% 0%

به گزارش سرویس مقاومت جام نیـوز، پوسترهای مربوط به این نمایشگاه را در ادامه می‌بینید:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۶
اعظم سادات سرآبادانی

شهیدی که مادرش را شفا داد


خاطراتی از شهدا رو نقل کنه. اما لابه لای این خاطرات...:

از مادر شهید معماریان دعوت می کنم که تشریف بیارن و خودشون تعریف کنن و البته امانتی رو هم با خود بیارن..

مادر شهید از تو جمعیت بلند شد، حس کنجکاویم بیشتر شده بود که ایشون کین؟ و امانتی چیه؟ ...

اون شب گذشت و خاطراتش تو ذهن همه باقی موند؛ ولی خیلی دوست داشتم بیشتر در جریان این ماجرا قرار بگیرم. چند روز بعد اطلاعیه ای تو سطح شهر توجهم رو جلب کرد:

یادواره شهداء تو مسجد المهدی(عج) بلوار امین قم با حضور مادر شهید معماریان

اسم مسجد و شهید مطمئنم کرد که این همون مسجدیه که جریان در اون اتفاق افتاده. روزها سپری شده بود و شب جمعه 16 آذر تو مسجد المهدی(عج) بودم.

حالا این اتفاق تکان دهنده رو از زبان مادر شهید براتون نقل می کنم:

«محرم حدود 20 سال پیش بود که تو یه اتفاق پام ضربه شدیدی خورد،

طوریکه قدرت حرکت نداشتم. پام رو آتل بسته بودند. ناراحت بودم که نمی تونستم تو این ایام کمک کنم. نذر کرده بودم که اگه پام تا روز عاشورا خوب بشه با بقیه دوستام دیگهای مسجد را بشورم و کمکشون کنم. شب عاشورا رسیده بود و هنوز پام همونطور بود. از مسجد که به خونه رفتم حال خوشی نداشتم. زیارت را خوندم و کلّی دعا کردم. نزدیکهای صبح بود که گفتم یه مقدار بخوابم تا صبح با دوستام به مسجد بِرَم. تو خواب دیدم تو مسجد (المهدی) جمعیت زیادی جمع هستند و منم با دو تا عصا زیر بغل رفته بودم. یه دسته عزاداریِ منظم، داشت وارد مسجد می شد. جلوی دسته، شهید سعید آل طه داشت نوحه می خوند. با خودم گفتم: این که شهید شده بود! پس اینجا چیکار می کنه؟! یه دفعه دیدم پسرم محمد هم کنارش هست. عصا زنان رفتم قسمت زنونه و داشتم اینها رو نگاه می کردم که دیدم محمد سراغم اومد و دستش را انداخت دور گردنم. بهش گفتم: مامان، چقدر بزرگ شدی! گفت: آره، از موقعی که اومدیم اینجا کلّی بزرگ شدیم.

دیدم کنارش شهید آزادیان هم وایساده. آزادیان به من گفت: حاج خانوم! خدا بد نده. محمد برگشت و گفت: مادرم چیزیش نیست. بعد رو کرد به خودم و گفت: مامان! چیه؟ چیزیت شده؟ گفتم: چیزی نیست؛ پاهام یه کم درد می کرد، با عصا اومدم. محمد گفت: ما چند روز پیش رفتیم کربلا. از ضریح برات یه شال سبز آوردم. می خواستم زودتر بیام که آزادیان گفت: صبر کن که با هم بریم. بعد تو راه رفته بودیم مرقد امام(ره). گفتیم امروز که روز عاشوراست اول بریم مسجد، زیارت بخونیم بعد بیایم پیش شما. بعد دستهاشو باز کرد وکشید از سر تا مچ پاهام؛ بعد آتل و باندها رو باز کرد و شال سبز را بست به پام و بعدش هم گفت: از استخونت نیست؛ یه کم به خاطر عضله ات است که اون هم خوب می شه.

از خواب بیدار شدم، دیدم واقعیت داره؛ باندها همه باز شده بودند و شال سبزی به پاهام بسته شده بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۲۰
اعظم سادات سرآبادانی



شهید مهدی قاضی خانی ازجمله مدافعین حرمی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با طرفداران اسلام آمریکایی به سرزمین سوریه هجرت کرد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید مهدی قاضی خانی

مهدی در حالی دو ماه پیش حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید که سه فرزند از وی به یادگار مانده است. آنچه خواهید خواند متن وصیت نامه این شهید عزیز است.
این جانب مهدی قاضی خانی در مورخ 30/ 8/94 در ساعت 6 صبح وصیت نامه خود را نوشته (ام). نمی دانم چگونه شروع کنم مرا ببخشید. این که خداوند متعال به این بنده حقیر نظر لطف و کرامت داشته (درحالی که) بنده خوبی برای او نبوده و نیز فرزند اهلی برای پدر و مادر عزیزم نبودم. از خداوند بزرگ و پدر و مادرم می خواهم عاجزانه مرا ببخشند و ما را حلال بکند؛ و از پدر و مادر می خواهم بسیار مرا دعا کرده و نیز در برابر سختی ها صبر و توکل به خداوند بزرگ کنند.

و نیز از همسر عزیز و مهربانم که کوه صبر و تحمل و انسان (است) بر حق (که) او از من صبر و گذشت بالایی دارد که این سال ها بنده حقیر را تحمل و در برابر سختی ها یاری کرده از او می خواهم که مرا حلال کرده و در تربیت فرزندانمان بسیار کوشا بوده که می دانم او فردی بسیار بزرگ و داری صبر و گذشت فراوان است و عاجزانه درخواست می کنم فرزندانمان را در حفظ قرآن و اسلام و شهدا هدایت و تربیت کنند که خداوند بزرگ در این کار او را هدایت خواهد کرد.

لازم به ذکر می دانم که از تمامی دوستان و فامیل و هم رزمان عزیزم و خواهر و برادر دینیم چند نکته مهم را اهمیت دهند عاجزانه درخواست کنم که بسیار به نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر اهمیت دهند و چند توصیه ای از بنده حقیر:

بسیار به پدر و مادر احترام کنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از فقرا و نیازمندان دل جویی کنید. قرآن را سرلوحه زندگی قرار بدهید.

اگر موفق شوند شمارا به فنا می کشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود

در خط شهدا و امام شهدا حرکت کنید و گوش به فرمان ولی امر زمان باشید و رهبر عزیزمان را در این راه تنها نگذارید تا پرچم را به صاحب اصلی برسانند. اگر امنیت هست در این مملکت مدیون شهدا و کمک های رهبر عزیزمانیم. خداوند عمر باعزت به او عطا فرماید.

اگر من در این راه حق و خداپسند قدم گذاشته مطمئن باشید برای رضای خدا و رسول خدا بوده و می خواهیم به دشمنان اسلام، ثابت کنیم که ما برای رضای خداوند و کمک رساندن به اهل بیت (ع) و رسول الله (ص) از تمامی جان و مال همسر و فرزندانمان خواهیم گذشت و نمی گذاریم که دشمنان خدا و اهل بیت (ع) به این اسلام ناب محمدی ضربه بزنند که این کار را امام حسین (ع) برای اسلام نموده و تمام داروندار خود را درراه اسلام و خداوند فدا کرد و از او الگو گرفته ایم. اگر من گناهکار در این کار خداپسندان قدم گذاشتم (برای این است که) فردای قیامت در نزد خدا و رسولش سرافکنده نباشیم.

رسول خدا فرمودند اگر مسلمانی صدای مسلمان را بشنود و به او کمک نکند او مسلمان نیست و به امام حسین (ع) ثابت کنیم که تا خون در رگ هایمان جریان دارد نمی گذاریم به خواهرت، عمه یمان زینب اهانت شود.

ای خواهر و برادرمان بدانید: سوریه خط مقدم ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. نگذارید بین شما و اسلام جدایی بی اندازند که اگر موفق شوند شمارا به فنا می کشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود؛ که فردای قیامت همه ما مسئول و جوابگو باشیم.

والسلام علیکم بنده حقیر مهدی قاضی خانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۳۲
اعظم سادات سرآبادانی


افکار عمومی طی پنج سالی است که از ماجراهای سوریه و حضور گروهک های تکفیری-تروریستی در این کشور می‌گذرد. سردار «یعقوب زُهدی» از فرماندهان و کارشناسان باسابقه نیروهای مسلح به پاسخ این سوال پرداخته است.">
نویسنده: یعقوب زُهدی

«چرا در سوریه می‌جنگیم؟» این شاید یکی از مهم‌ترین سوالات افکار عمومی طی پنج سالی است که از ماجراهای سوریه و حضور گروهک های تکفیری-تروریستی در این کشور می‌گذرد.
سردار «یعقوب زُهدی» از فرماندهان و کارشناسان باسابقه نیروهای مسلح طی یادداشتی به پاسخ این سوال پرداخته است.
 
گزاره اول:
در دوران قبل از انقلاب اسلامی ایران، رژیم‌های لائیک مثل حکومت پهلوی با نقش رهبری عربستان بر جهان اسلام تعارضی نداشتند، لذا در آن دوران روابط ایران با ریاض دوستانه و بعضا شامل همکاری بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحولی در روابط به وجود آمد، زیرا این انقلاب منادی اسلام انقلابی با قرائت ضد سلطه گری و ضد استبدادی بود که با اندیشۀ حکام عربستان که مدافع اسلام سلفی و به زعم ما اسلام واپس گرا و ارتجاعی بود در تقابل قرار داشت.
این تقابل ابتدا به شکل جنگ نرم در اقصی نقاط دنیا گسترش یافت، اما زمانی که ریاض متوجه شد در میدان تقابل نرم در حال شکست است، به سمت جنگ‌های نیمه سخت (امنیتی) و سخت (نظامی) روی آورد.
اولین قدم عربستان در این مسیر هم پشتیبانی مالی و نظامی از صدام در جنگ هشت ساله و همچنین تشکیل شورای همکاری خلیج‌فارس بود. ضمن آنکه در صحنه سیاسی نیز هر جا موضوعی راجع به ایران در سازمان‌های بین‌المللی مطرح می‌شد، عربستان در جبهۀ  مخالف قرارمی‌گرفت.
در واقع می‌توان گفت که ما چندین سال است که درگیر جنگ با حکام سعودی هستیم، اما؛ جنگی در لایه‌های پنهان، اما نکته قابل تامل دیگر در رابطه با ریاض این است که تا پیش از این عربستان در برابر ایران به دنبال حفاظت از منافع خود بود ولی امروز چالش اصلی سعودی‌ها مساله بقا است. از این رو به طور کلی می‌توان این‌گونه گفت که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، عربستان رویارویی با ما را از فضای رقابت به خصومت، از جنگ نرم به جنگ سخت و از هدف دفاع از منافع به تلاش برای بقا کشانده است.
 
گزارۀ دوم:
با شکل گیری دولت شیعی متمایل به ایران در عراق، عربستان که افق تاریکی را در برابر خود مجسم می کرد. توطئه های مختلفی را با هزینۀ وسیع دلارهای نفتی به مرحلۀ اجرا درآورد.
در فایل صوتی فاش شده از ملک عبدالله، وی خطاب به بندر بن سلطان (وزیر سابق اطلاعات عربستان) می‌گوید: اگر شده بیست ملیارد دلار خرج کنید، اجازه ندهید دولت شیعه در عراق برپا شود.
زمانی که فرقۀ تکفیری داعش اعلام موجودیت کرد محل هزینه کرد آن دلارهای میلیاردی که بندر بن سلطان طی ماه‌ها اقامت مخفیانه خود در عراق انجام داده بود مشخص گردید.
شواهد و قرائن بیانگر این است که ابوبکر بغدادی و تروریسم تکفیری حاصل پیوند نامبارک اندیشۀ وهابی و تفکر بعثی در عراق بوده که توسط امریکا در زندان بوکا کشف شده و تحت آموزش و تربیت سیا و موساد قرار گرفته است و سپس با برنامه ریزی و سازماندهی عملیاتی سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل، ماموریت ایجاد و شعله ور نمودن فتنۀ فرقه‌ای و مذهبی به او محول شده است همان ماموریتی که بغدادی خود به آن اشاره کرده و می‌گوید: «مأموریت ما جنگ با اسرائیل نیست، مأموریت ما جنگ با مرتدین است!» ابوبکر بغدادی توضیح نداده است که این مأموریت از کدام کانون به وی ابلاغ شده است؟! (کیهان)
به عبارت دیگر داعش و تروریسم تکفیری ساخته و پرداختۀ مثلث شوم زور و زر و تزویر است که زور آن استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و زر آن دلارهای نفتی آل سعود و دیگر شیوخ منطقه و تزویر آن مهندسی فرهنگی انگلیس مبتنی بر گسل های قومی ومذهبی ملت های منطقه می‌باشد.
 
 
گزاره سوم:
پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه سرآغاز تحولات نوینی در منطقه بود. از یک سو رژیم صهیونیستی که طعم شکست های بعدی را در نبرد غزه و جنگ 52 روزه چشید نا امید از مقابلۀ رودررو با جبهۀ مقاومت و نگران از تداوم بقای خویش به فکر چاره اندیشی برای گریز از این مهلکه افتاد و تنها راه را در بهره گیری از شکاف قومی و مذهبی در بین مسلمانان و وارد کردن خنجر از پشت به جبهه مقاومت یافت.
از سوی دیگر موفقیت‌های حزب الله دربه زانو در آوردن دشمن صهیونیستی که سالها سران کشورهای مدعی عرب در برابر آن عاجز و خوار شده بودند موجب به اهتزاز در آمدن پرچم این طلایه دار مقاومت در بین ملتهای عرب و مطرح شدن سید حسن نصرالله به عنوان اسطوره و قهرمان عرب گردید.
حقیقت فوق برای ارتجاع عرب به سرکردگی عربستان که داعیۀ رهبری جهان اسلام و اعراب را در سر داشت بسیار تلخ و غیرقابل قبول بود. لذا عربستان و رژیم صهیونیستی که سابقۀ همکاری و هماهنگی طولانی در شکل مخفیانه داشتند در یک فرآیند اتحاد استراتژیک قرار گرفتند و امریکا نیز به عنوان حامی و متحد هر دو رژیم قاعدۀ این مثلث را شکل داد.
محصول این مثلث شوم توسعه و گسترش داعش به سرزمین شام و ایجاد دیگر گروه های تکفیری بود. اولین هدف نابودی سوریه به عنوان کشور خط مقدم محور مقاومت و عقبۀ اصلی پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی از حزب الله بود.
سوار شدن بر موج حرکت ضد دیکتاتوری که تحت عنوان بهار عربی ( بیداری اسلامی) درقلمرو ملتهای عربی به را ه افتاده بود. تاکتیکی بود که علیه حکومت سوریه اتخاذ شد و این در حالی بود که کشورهائی مثل عربستان و اردن و قطر که شعار ضد دیکتاتوری علیه اسد سر می دادند، خود نمونۀ بارز رژیمهای پادشاهی و استبدادی هستند.
 
گزاره چهارم:
دو صحنۀ جنگ فوق که علیه جبهه مقاومت و در کانون آن جمهوری اسلامی ایران توسط استکبار جهانی به سرکردگی امریکا سازماندهی شده است ماهیت جنگ نیابتی دارد که آل سعود وهابی و اذناب و ایادی تکفیریش در خط مقدم آن قرار دارند.
اهداف استراتژیک این جنگ نیابتی را می توان به شرح زیر برشمرد:
- مقابله با اسلام انقلابی و تفکر ضد استکباری و ضد استبدادی که انقلاب اسلامی مروج آن می‌باشد.
- جلوگیری از استقرار حکومت های مستقل با رویکرد ضد صهیونیستی و متمایل به ایران در منطقه
- فراهم نمودن محیطی امن برای رژیم اشغالگر قدس
- نجات رژیم های مرتجع منطقه از خطر سقوط ، بخصوص رژیم رو به زوال آل سعود که در تمام عرصه‌های مقابله با جمهوری اسلامی ایران خود را بازنده می یابد.
- منحرف نمودن حرکت های آزادیخواه و حق طلبانه مردم مسلمان منطقه
- حفاظت از منافع امپریالیسم امریکا در منطقه
برای تحقق اهداف فوق در مرحله اول ساقط نمودن دمشق و بغداد و تجزیه دو کشور عراق و سوریه بر مبنای ژئوپلیتیک قومی- مذهبی و در مرحله دوم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یا تجزیه کشور ایران (هدفی که در جنگ تحمیلی هشت ساله محقق نشد) در برنامه قرار گرفته است.
بدیهی است که نابودی عتبات عالیات و حرم‌های مقدس اهل‌بیت واقع در عراق و سوریه که نمادهای الهام بخش و مراکز ثقل معنوی حرکت سرخ اسلام عاشورایی و ظلم‌ستیز و سازش‌ناپذیر هستند از اهداف اولویت‌دار این جنگ نیابتی و عوامل جاهل و خشک مغز آن می‌باشد.
قطعا تجربه دفاع مقدس به مدافعان جمهوری اسلامی این درس را داده است که هرگونه تعلل و مماشات در درک به موقع صحنه جنگ و اقدامات مناسب دفاعی، موجب آن خواهد شد که دشمن را در دروازه‌های شهرهای خود ملاقات کنیم و آنوقت است که هزینه های انسانی و مادی دفاع بسیار بالا خواهد رفت، همانگونه که در 8 سال دفاع مقدس اتفاق افتاد.
با نگرش عمیق و راهبردی و آینده‌پژوهانه به صحنه جنگ و چگونگی صف‌بندی‌ها و اهداف آن، به روشنی و قطعیت می‌توان دریافت که حضور مدافعان حرم و اسلام انقلابی در میادین نبرد عراق و سوریه چقدر هوشمندانه و حیاتی و ارزشمند می‌باشد و شهدای این میادین نبرد چه نقش تاریخ‌ساز و گرانقدری دارند.
روحشان شاد و با مولایشان حضرت سیدالشهداء علیه السلام محشور باد



منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/1315434/ )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۶ ، ۲۳:۲۰
اعظم سادات سرآبادانی


photo_2016-03-07_23-21-17

هم رسانی این مطلب را به دوستان خود برسانید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۲۰:۵۱
اعظم سادات سرآبادانی


مجموعه استیکر شهدای مدافع حرم استان همدان+دانلود
با شهادت شهید مدافع حرم حیدر ابراهیم خانی تعداد شهدای مدافع حرم استان همدان به هفت شهید رسید

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ملایری‌ها؛ شهید مدافع حرم حیدر ابراهیم خانی اولین شهید مدافع حرم شهرستان ملایر روز شنبه 14 فروردین ماه در عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسید.

با شهادت ین شهید والا مقام  تعداد شهدای مدافع حرم استان همدان به هفت شهید رسید.

پیش از این نیز سردار شهید حاج حسین همدانی، شهید مجتبی کرمی، شهید مجید صانعی، شهید میلاد مصطفوی، شهید محسن فانوسی و شهید مرتضی ترابی کمال  به درجه رفیع شهادت رسیده بودند.

دانلود استیکرها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۲۱:۳۵
اعظم سادات سرآبادانی

در شب قدر سال گذشته مقدرات اینان به «شهادت» رقم خورد.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۶ ، ۲۰:۵۷
اعظم سادات سرآبادانی