رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم فرمودند: کسانی که داوطلبانه به این میدان می روند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است.

بخش سیاست تبیان

شهدای مدافع حرم، رهبر، رهبر انقلاب، مدافع حرم، مقام معظم رهبری، شهید، دیدار رهبر

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای، جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام روز دوشنبه اول آذرماه سال جاری با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR گزارش کاملی از دیدار این هشت خانواده با رهبر انقلاب را منتشر می کند:

بهش می آید چهار پنج ساله باشد؛ مدام تلاش می کند جلو برود و آخر سر هم می رود.

آقا می گوید: «بذار جلوتر بیاد اگر می خواد...»

می رود و می ایستد جلوی آقا؛ حرف هایش نامفهوم است. اطرافیانش می گویند می خواهد سلام نظامی بدهد.

- «ماشاءالله! داری چی کار می کنی؟ می خوای احترام بگذاری؟»

آقا این را می گوید و می خندد و بعد اسم کودک را می پرسد. کودک به درستی نمی تواند تلفّظ کند. محمدرضا؟! مادرش سریع می گوید معین رضا.

معین رضا با جنب وجوش و شیطنت هایش و لباس و سلام نظامی اش به آقا، می شود مطلع این دیدار؛ قبل از این کارِ معین رضا هر کسی مشغول خودش بود. از گوشه و کنار صدای گریه می آمد؛ شاید از سر دلتنگی خانواده برای شهیدشان. بعد که آقا آمدند و گفتند خانم ها جلوتر بیایند. بعدش هم که معین رضا و سلامش، اشک ها و لبخندها را مخلوط کرد.

زمانی از صداوسیما شعر و نوایی از آهنگران پخش می شد که با سوز و گداز می خواند: «مرا اسب سپیدی بود روزی * شهادت را امیدی بود روزی». بقیه ی مصرع ها هم بوی گله داشت و حسرت تا جایی که می رسید به «حبیبم قاصدی از پی فرستاد» و مژده ی «در باغ شهادت باز باز است». وقتی آهنگران این شعر را بار اول می خوانده، پدربزرگ معین رضا یک جوان رعنا بوده. لابد او این مژده را باور کرده و بعدها وقتی «خبر بد» را شنیده، بند پوتینش را محکم بسته و همراه عده ای رفته.

خبر پر از بغض بوده: عصر روز دهم عاشورای 61 سرها بر نیزه شد و بعد نوبت به خیمه های حرم رسید. هزار و اندی سال بعد دوباره همین اتفاق تکرار می شود که باز نوبت خیمه ها رسیده و تکفیری ها دارند سمت حرم می تازند. پدربزرگ معین رضا هم همراه عده ای می رود که روضه ها دوباره اتفاق نیفتند.

از پدربزرگ معین رضا و همراهانش، مانده خانواده ای سینه سوخته که البته راضی اند؛ عده ای شان هم امروز اینجا هستند برای دیدار. به قول برادر یکی شان دلتنگند و مشتاق دیدار رهبر؛ بعد هم اضافه می کند دلتنگ «آقا»؛ انگار دومی بیشتر به جانش می نشیند.

آقا روی درجه های نظامی معین رضا می زند: «ماشاءالله! چه افسری! ان شاءالله از افسرهای آینده ی اسلام بشی!»

و رو به جمع می گوید: «خیلی خوش آمدید برادران و خواهران خانواده ی عزیز شهید حرم؛ کسانی که داوطلبانه به این میدان می روند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است. یکی این است که اینها غیرت و تعصب دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السلام) را دارند»

- «اذیّتش نکن؛ بذار راحت باشه.»

آقا این را خطاب به محافظی می گوید که سعی دارد معین رضا را از نزدیک آقا دور کند و ادامه می دهد: «اینهایی که می روند، یکی از احساسات و روحیه شان همین است که می خواهند از حریم اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کنند. پدرها و مادرهایشان هم همین طور. در اظهاراتی که یکی از مادران شهدا خطاب به حضرت زینب داشت این بود که: "من محمدحسین خودم را دادم به شما!" این خیلی باارزش است؛ آن غیرتی که نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) که در هر مومنی باید وجود داشته باشد».

- «دوّمین خصوصیّت بصیرت است. کسانی که این بصیرت را ندارند با خودشان می گویند: اینجا کجا، سوریه و حلب کجا؟ این بر اثر بی بصیرتی است. [حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام] فرمود که فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا.»(1) نباید منتظر ماند که دشمن بیاید داخل خانه ی آدم، بعد آدم به فکر دفاع از او و خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد.

افتخار جمهوری اسلامی، امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی و بالاسر آنها نیروهای حزب الله داریم: نیروهای حزب الله یا نیروهای مقاومت یا نیروهای اَمَل. اینکه اینها این قدر ناراضی هستند و میگویند جمهوری اسلامی چرا دخالت میکند، به این خاطر است؛ ما امروز آنجا بالاسر اینها نیرو داریم. این خیلی افتخار بزرگی برای اسلام و جمهوری اسلامی است. جوانهایی که رفتند به سوریه و عراق و عمدتاً به سوریه، این بصیرت را داشتند. یک عده ای امروز اینجا نشسته اند در خانه و نمیفهمند که قضیه چیست.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی